خداوند نیازمندیهای همة نیازمندان را پیشبینی کرده است و هیچ نیازی را بدون جواب و پاسخ نگذاشته است. قرآن شریف میفرماید: (و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها فی اربعة ایامٍ سواءً للسائلین) تفسیر صحیح قسمت آخر آیه این است که مواد غذایی به اندازه و مساوی نیاز نیازمندان و تقاضا کنندگان است (سواء للسائلین) چنان که قرآن در آیة دیگری میفرماید: (پروردگار ما کسی است که به هر موجودی آنچه آفرینش او اقتضاء داشت عطا کرد و سپس او را در مسیرش هدایت نمود.)[2] منظور از سائلین در اینجا ممکن است انسانها یا اعم از انسانها و حیوانات و گیاهان باشد مطابق این تفسیر نه تنها انسانها بلکه نیاز حیوانات و گیاهان را از آغاز در زمین پیشبینی کرده و آنچه برای ادامة حیات آنها لازم بوده، آفریده است.[3] (کلمة (سوائً) مفعول مطلق برای فعلی تقدیری است که معنایش این میشود: (روزی مخصوص نیازمندان فراهم شد) احتمال دیگر این است که سواء حال باشد. از (اقوات)، یعنی؛ خداوند روزی را برای نیازمندان به اندازه قرار داد به نحوی که همه از آن استفاده کنند نه زیاد بیاید و نه کم. منظور از (سائلین) انواع نباتات و حیوانات و انسان است که همه در زنده ماندن خود محتاج به روزی هستند و به این اعتبار این نیاز را سائل (درخواست کننده) خواند چون با زبان حال و زبان تکوین از پروردگار خود روزی میخواهند.[4] پس اینکه (خداوند روزی، روزی طلبان را به طور یکسان قرار داده است) برداشت صحیحی از آیه نیست. خود قرآن در آیة (71) سورة نحل به تفاوت روزیها تصریح دارد، میفرماید: (خداوند بعضی شما را بر بعضی دیگر از نظر روزی برتری داد...) یعنی روزی بعضی بیشتر از دیگری است. در اینجا این سؤال مطرح می گردد که آیا ایجاد تفاوت و اختلاف از نظر رزق و روزی در میان مردم با اصل عدالت پروردگار و مساواتی که باید بر نظام جوامع بشری حاکم باشد، سازگار است؟ بدون شک اختلافی که میان انسانها از نظر بهرههای مادی و درآمدها وجود دارد بیشتر مربوط به عمل و رفتار و تلاش افراد و استفادة صحیح از استعداد و تواناییها است. این باعث میشود بهرة بعضی بیشتر و درآمد بعضی کمتر شود (البتّه موضوع بحث مربوط به یک جامعة سالم و خالی از استثمار و بهرهکشیهای ظالمانه است، نه جوامع منحرف و ظالمانه که از قوانین آفرینش و اسلام برکنارند.) حتّی کسانی که گاهی از آنها انسانهای بیدست و پا و بی عرضهای یاد می شود و از اینکه درآمدهای قابل ملاحظهای دارند تعجب آور است. اگر با دقّت بیشتری در عمل و رفتار و اخلاق آنها اندیشه شود، دیده می شود که آنها از نقطة قوّتی نیز برخوردار بوده اند و به خا طر آن به چنین چیزی دست یافته اند.[5] پس آنچه در خلقت وجود دارد تفاوت است نه تبعیض. تبعیض آن است که در شرایط مساوی و استحقاقهای همسان بین اشیاء و انسان ها فرق گذاشته شود، ولی تفاوت آن است که در شرایط نامساوی چنین فرقی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر تبعیض از ناحیة دهنده است و تفاوت مربوط به گیرنده. به عنوان مثال اگر یک معلم به دانشآموزانی که همه در یک درجه هستند و کار آنها یکسان است نمرههای مختلفی بدهد این تبعیض است، ولی اگر معلم همة دانشآموزان را به یک دیده بنگرد و همه را تعلیم دهد و به یک نحو امتحان کند، آن گاه برخی بر اثر کمهوشی یا به خاطر و کم کاری، درست از عهده ی امتحان بر نیانید و نمره ی خوب اخذ نکنند و برخی به خاطر کوشش و تلاش نمرة خوب اخذ نمایند در این صورت تفاوت عین عدالت است. چون عدالت همین است که هر کس را به اندازة استحقاقش نمره آورد.[6] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1368، ج 9، صص 18 تا 23. 2. محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 17، ص 581. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . فصلت/10. [2] . طه/50. [3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1368، ج 20، ص 224. [4] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، تهران، انتشارات رجاء، 1363، ج 17، ص 581. [5] . تفسیر نمونه، ج 11، ص 312. [6] . همان، ج 11، صص 310 تا 321.
خداوند میفرماید: «... روزی طلبان را یکسان در کسب روزی گردانید.»[1] با وجود تساوی تلاشهای انسانها در کسب روزی، تفاوت درآمدها، ناشی از چیست؟
خداوند نیازمندیهای همة نیازمندان را پیشبینی کرده است و هیچ نیازی را بدون جواب و پاسخ نگذاشته است. قرآن شریف میفرماید: (و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها فی اربعة ایامٍ سواءً للسائلین) تفسیر صحیح قسمت آخر آیه این است که مواد غذایی به اندازه و مساوی نیاز نیازمندان و تقاضا کنندگان است (سواء للسائلین) چنان که قرآن در آیة دیگری میفرماید: (پروردگار ما کسی است که به هر موجودی آنچه آفرینش او اقتضاء داشت عطا کرد و سپس او را در مسیرش هدایت نمود.)[2] منظور از سائلین در اینجا ممکن است انسانها یا اعم از انسانها و حیوانات و گیاهان باشد مطابق این تفسیر نه تنها انسانها بلکه نیاز حیوانات و گیاهان را از آغاز در زمین پیشبینی کرده و آنچه برای ادامة حیات آنها لازم بوده، آفریده است.[3]
(کلمة (سوائً) مفعول مطلق برای فعلی تقدیری است که معنایش این میشود: (روزی مخصوص نیازمندان فراهم شد) احتمال دیگر این است که سواء حال باشد. از (اقوات)، یعنی؛ خداوند روزی را برای نیازمندان به اندازه قرار داد به نحوی که همه از آن استفاده کنند نه زیاد بیاید و نه کم. منظور از (سائلین) انواع نباتات و حیوانات و انسان است که همه در زنده ماندن خود محتاج به روزی هستند و به این اعتبار این نیاز را سائل (درخواست کننده) خواند چون با زبان حال و زبان تکوین از پروردگار خود روزی میخواهند.[4]
پس اینکه (خداوند روزی، روزی طلبان را به طور یکسان قرار داده است) برداشت صحیحی از آیه نیست. خود قرآن در آیة (71) سورة نحل به تفاوت روزیها تصریح دارد، میفرماید: (خداوند بعضی شما را بر بعضی دیگر از نظر روزی برتری داد...) یعنی روزی بعضی بیشتر از دیگری است. در اینجا این سؤال مطرح می گردد که آیا ایجاد تفاوت و اختلاف از نظر رزق و روزی در میان مردم با اصل عدالت پروردگار و مساواتی که باید بر نظام جوامع بشری حاکم باشد، سازگار است؟
بدون شک اختلافی که میان انسانها از نظر بهرههای مادی و درآمدها وجود دارد بیشتر مربوط به عمل و رفتار و تلاش افراد و استفادة صحیح از استعداد و تواناییها است. این باعث میشود بهرة بعضی بیشتر و درآمد بعضی کمتر شود (البتّه موضوع بحث مربوط به یک جامعة سالم و خالی از استثمار و بهرهکشیهای ظالمانه است، نه جوامع منحرف و ظالمانه که از قوانین آفرینش و اسلام برکنارند.) حتّی کسانی که گاهی از آنها انسانهای بیدست و پا و بی عرضهای یاد می شود و از اینکه درآمدهای قابل ملاحظهای دارند تعجب آور است. اگر با دقّت بیشتری در عمل و رفتار و اخلاق آنها اندیشه شود، دیده می شود که آنها از نقطة قوّتی نیز برخوردار بوده اند و به خا طر آن به چنین چیزی دست یافته اند.[5]
پس آنچه در خلقت وجود دارد تفاوت است نه تبعیض. تبعیض آن است که در شرایط مساوی و استحقاقهای همسان بین اشیاء و انسان ها فرق گذاشته شود، ولی تفاوت آن است که در شرایط نامساوی چنین فرقی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر تبعیض از ناحیة دهنده است و تفاوت مربوط به گیرنده. به عنوان مثال اگر یک معلم به دانشآموزانی که همه در یک درجه هستند و کار آنها یکسان است نمرههای مختلفی بدهد این تبعیض است، ولی اگر معلم همة دانشآموزان را به یک دیده بنگرد و همه را تعلیم دهد و به یک نحو امتحان کند، آن گاه برخی بر اثر کمهوشی یا به خاطر و کم کاری، درست از عهده ی امتحان بر نیانید و نمره ی خوب اخذ نکنند و برخی به خاطر کوشش و تلاش نمرة خوب اخذ نمایند در این صورت تفاوت عین عدالت است. چون عدالت همین است که هر کس را به اندازة استحقاقش نمره آورد.[6]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1368، ج 9، صص 18 تا 23.
2. محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 17، ص 581.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فصلت/10.
[2] . طه/50.
[3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1368، ج 20، ص 224.
[4] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، تهران، انتشارات رجاء، 1363، ج 17، ص 581.
[5] . تفسیر نمونه، ج 11، ص 312.
[6] . همان، ج 11، صص 310 تا 321.
- [سایر] این که خداوند فرمود: «لا اقسم بهذا البلد»[1] با آیهی«و هذا البلد الامین»[2] سازگار نیست؟ «لااقسم بهذا البلد» یعنی «قسم به این شهر مقدس (مکه).»
- [سایر] خداوند در قرآن می فرماید: «ما انسان را نیکو آفریدیم.»، یعنی در نهاد انسان بدی و گناه جایی نداشته، پس چرا انسانها گناه و خلاف میکنند؟
- [سایر] خداوند در سوره «ص» آیه 81 به شیطان مهلت داده است؛ آن روز چه روزی است؟
- [سایر] با توجه به آیه شریفه :«و اقم الصلوة لذکری(طه،14)» چرا خداوند،در قرآن میفرماید: نماز را برپا دارید، چرا نمیگوید نماز را بخوانید؟
- [سایر] معنای روایتی که میفرماید: «وفا از زن محال است»، چیست؟
- [سایر] آیا شفاعت با این آیه که میفرماید: «و ان لیس للانسان الا ماسعی» منافات ندارد؟
- [سایر] چرا در آیه 125 سوره انعام خداوند فرموده «یَشْرَحْ صَدْرَه» و نفرمود: «یَشرَح قلبَه»؟
- [سایر] «شوق عبادت» و «طلب خدا» چگونه در نهاد آدمی ایجاد و تقویت می شود؟
- [سایر] خداوند می فرماید: « فَتَبارَکَ اللهُ اَحْسَنُ الْخالِقینَ » مگر غیر از خداوند خالق دیگری هم وجود دارد که می فرماید: « اَحْسَنُ الْخالِقینَ » ؟!
- [سایر] چرا وقتی در قرآن کریم میفرماید: «برای زنان بهتر است خود را از نامحرمان بپوشانند»، در کشور ما حجاب اجباری است؟
- [آیت الله اردبیلی] خمس یک پنجم از مازاد درآمدها و برخی منافع است که انسان به دست آورده است و باید زیر نظر امام معصوم علیهالسلام مصرف شود و در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، بهتر است سهم سادات زیر نظر مجتهد جامع الشرایط برای رفع نیازهای سادات فقیر مصرف گردد و سهم امام علیهالسلام باید زیر نظر مجتهد جامع الشرایط در جهت تعلیم و ترویج مذهب جعفری هزینه گردد. در احادیث شریفه نسبت به پرداختن خمس تأکید زیادی شده است و از آن به حقّ امام علیهالسلام ، سبب تطهیر مال و وسیلهای جهت امتحان ایمان یاد شده است؛ حضرت رضا علیهالسلام در جواب نامه یکی از تاجران شیعه فارس مینویسد: (... اموال تنها از راهی که خداوند مقرّر فرموده است حلال میگردد. همانا خمس، ما را در تقویت دین یاری میکند و نیاز آنان که سرپرستیشان را به عهده داریم و نیز نیاز شیعیان را تأمین میکند و با آن آبرویمان را در مقابل دشمنانمان حفظ میکنیم. پس خمس را از ما دریغ نکنید و خود را از دعای ما محروم نسازید، زیرا پرداختن خمس کلید روزی و سبب آمرزش و پاکی شما از گناه و ذخیره آخرتتان است. مسلمان کسی است که به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند نه آن کسی که با زبان اجابت میکند و در قلب مخالفت مینماید.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] امر به معروف و نهی از منکر یعنی احساس وظیفه و نظارت همگانی در جهت اصلاح آحاد جامعه و دولتمردان و دستور به نیکی و بازدارندگی از پلیدی و زشتی از فرائض بزرگ اسلامی است که به وسیله آن، دیگر فرائض بر پا میشود و نشانه ولایت مؤمنان نسبت به یکدیگر و راه نیل به مقام بهترین امّت و ملّت بشری است. امام باقر علیهالسلام میفرماید: (این فریضه راه انبیاء و روش صالحان و تکلیف بزرگی است که به واسطه آن، دیگر فرائض اجرا میگردد، راهها اَمن میشود، کسب و تجارت حلال میگردد و رونق مییابد، حقوق مردم تأمین میشود، زمینها آباد میگردد، دشمنان به عدل و انصاف وادار میشوند و کارها به صلاح میآید.)(1)
- [آیت الله مظاهری] نمّامی و فتنهگری از گناهان کبیرهای است که قرآن آن را بالاتر از قتل دانسته است؛ خداوند در قرآن شریف میفرماید: (وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ)[1] (و فتنه از قتل شدیدتر است.) (وَ الْفِتْنَةُ اکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ)[2] (و فتنه از قتل بزرگتر است.) و آن اقسامی دارد: الف) فتنهگری در دین خدا، نظیر افرادی که با گفتار یا کردار خود مردم را از دین و فضائل اخلاقی منحرف میکنند، و این صورت، گناه مفسد فی الارض را نیز دارد. ب) کسانی که با تهمت زدن و دروغپردازی مردم را به یکدیگر بدبین میکنند، و به رابطه و اخوّت اسلامی مسلمین ضربه میزنند، و این صورت گناه تهمت را نیز دارد. ج) کسانی که با سعایت و سخنچینی، غیبت کسی را که از او غیبت شده به او برسانند، و این قسم گناه غیبت را نیز دارد، زیرا عیب کسی را که غیبت نموده، نقل کرده است. د) کسانی که با نقل گفتاری یا کرداری مردم را به یکدیگر بدبین و دشمنی را میان آنان ایجاد میکنند، مثلاً ازدواج مجدد کسی را برای زنش بگویند یا تماس زنی را با نامحرم برای شوهرش بگویند، و این صورت از مصادیق همان فتنهگری است که در اسلام از آن منع شدید شده است.
- [آیت الله مظاهری] در کسب و کار ده مورد مستحب است: 1 - برای تقرب به خدا باشد، زیرا کار و کوشش در اسلام از بهترین عبادات است. 2 - داعی و محرّک او در کار رفاه جامعه خصوصاً عیالات خود و فقرا باشد. 3 - به اندازه متعارف سود کند و گرانفروشی نکند. 4 - وقتی به اندازه مخارج روزانهاش منفعت برد، جنس را به همان قیمتی که خریده است بفروشد. 5 - با اخلاق اسلامی و خوشرویی با مشتری برخورد کند و در قیمت جنس سختگیری نکند. 6 - بیش از متعارف بازار، در بازار نماند. 7 - در وقت نماز کسب و کار را تعطیل کند. 8 - در قیمت جنس بین مشتریهای مسلمان فرق نگذارد، مگر اینکه مشتری اهل صلاح یا اهل علم یا مستضعف و مانند اینها باشد که مراعات آنها افضل اعمال است. 9 - چیزی را که میفروشد زیادتر بدهد و آنچه را که میخرد کمتر بگیرد. 10 - کسی که با او معامله کرده، اگر پشیمان شود و از او تقاضا کند که معامله را به هم بزند، برای به هم زدن معامله حاضر شود. معاملات مکروه:
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ، متابعت از شیطان درون (هوای نفس) و از شیطان برون (وسوسههای ابلیس و افراد ناباب) است، و این متابعت دارای اقسامی است که برخی از آن، گناه نیست: الف) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه شده باشد؛ نظیر کسی که گناه عادت او شده است و قرآن شریف این قسم را شرک میداند (شرک عملی نه اعتقادی) چنانکه میفرماید: (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ الهَهُ هَواه)[1] (آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را به عنوان خدای خود گرفته است؟) یا میفرماید: (أَلَمْ أَعْهَدْ الَیْکُمْ یا بَنی ادَمَ انْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطان)[2] (ای فرزندان آدم آیا از شما پیمان نگرفتم که شیطان را نپرستید؟) ب) متابعت از آنها نه به طور عادت و ملکه؛ نظیر کسی که گاهی مثلاً دروغ میگوید و یا آلودگی چشم دارد و یا غیبت میکند و مانند اینها، و این قسم همان گناهانی است که بعضی از آنها در مسائل گذشته و آینده آمده است. ج) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه نه در گناه بلکه در خواستههای آنها که گناه نیست، و علمای علم اخلاق به آن (مشتهیات نفس) میگویند و پرهیز از آن را به طور جدی خواستارند، نظیر سرگرم شدن به لذّات نفس از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج و تجمّلات و بازیها و مانند اینها، و این قسم گرچه گناه نیست، ولی خطر آن خیلی بالا است، علاوه بر اینکه سد و مانع محکمی در برابر تکامل است، و محال است که انسان با توغّل در مشتهیات بتواند استکمال پیدا کند. د) متابعت از آنها نه به طور عادت و نه در گناه؛ نظیر ارضای غرایز به طور متوسّط و از راه حلال، و این قسم نه تنها گناه نیست، بلکه قرآن شریف سفارش مؤکّدی برای آن نموده است. صفحه 428 (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ)[3] (ای پیامبر بگو چه کسی زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و نیز روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟) ولی باید مواظب باشد دل بستگی و عادت به آن پیدا نشود.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام رباخواری است که قرآن شریف آن را جنگ با خداوند متعال و رسولش میداند: (فَانْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَربْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)[1] (و اگر (از ربا پرهیز نکنید)، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده او، برخاستهاید.) و آن اقسامی دارد: الف) قرض با بهره، گرچه آن بهره بسیار کم یا شرطی از شروط باشد، و هر چه درباره این قسم از نظر قرآن و روایات مذمّت شده است، درباره قرض بدون بهره که به آن قرضالحسنه میگویند سفارش شده است و قرآن شریف آن را قرض به خدای متعال میداند: (مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریم)[2] (کیست آن کس که به خدا وامی نیکو دهد تا نتیجهاش را برای وی دو چندان گرداند و او را پاداشی خوش باشد؟) ب) قرض مثل به مثل با زیادتر یا خرید و فروش مثل به مثل با زیادتر، نظیر اینکه یک سکّه طلا قرض دهد به یک سکّه طلا و هزارتومان و یا بفروشد سکّهای به سکّهای با هزار تومان و این قسم نیز در روایات ما ربا و حرام است، گرچه واقعاً و به حسب ارزش، سودی و بهرهای نباشد. ج) بهره و سود بردن بهواسطه حیله شرعی نظیر اینکه یک میلیون قرضالحسنه دهد، ولی چیز کم ارزشی را بفروشد به یک صد هزار تومان، این قسم نیز حرام است و این همان تقلّب در قانون است که قرآن شریف آن را استهزا به آیات الهی میداند. د) انجام حیلهای نه برای سود و بهره بردن بلکه برای اینکه ارزش واقعی مثل به مثل را یکسان کند، نظیر معامله سکّهای با سکّه دیگر گرچه از نظر وزن مساوی ولی از نظر قیمت یکی گرانتر از دیگری است و شخص سکّه گرانتر را با چیز کم ارزشی میفروشد به سکّه ارزانتر با پولی که سکّه ارزانتر را مساوی با سکّه گرانتر کند، و یا سکّه گرانتر را میفروشد به همان سکّه ارزانتر یا قرض میدهد به همان ارزانتر، ولی چیز کمارزشی را میفروشد به قیمتی که تفاوت آنها را جبران صفحه 404 نماید، و این قسم همان حیلهای است که گفتهاند: چه خوب است از حرام به حلال فرار کردن.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در سجده چند چیز مستحب است: 1 - کسی که ایستاده نماز میخواند بعد از آن که سر از رکوع برداشت و کاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز میخواند، بعد از آن که کاملاً نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2 - موقعی که مرد میخواهد به سجده برود، اول دستها را و زن اول زانوها را به زمین بگذارد. 3 - بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد، بلکه این امر مطابق احتیاط استحبابی مؤکد است. 4 - در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد، به طوری که سر آنها رو به قبله باشد. 5 - در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و خوب است این دعا را بخواند: (یا خَیْرَ المَسْؤُولینَ ویا خیْرَ المُعْطینَ ارْزُقْنی وارْزُقْ عِیالی مِنْ فَضْلِکَ فإنَّک ذُو الفَضْلِ العَظِیم)؛ یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال میکنند و ای بهترین عطاکنندگان، از فضل خودت به من و عیال من روزی ده، پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی. 6 - بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد. 7 - بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید. 8 - بعد از سجده اول بدنش که آرام گرفت (أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ ربّی وأتُوبُ إلیه) بگوید. 9 - سجده را طول بدهد. 10 - موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد. 11 - برای رفتن به سجده دوم، در حال آرامی بدن (اَللَّهُ اَکْبَر) بگوید. 12 - در سجده صلوات بفرستد. 13 - در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد. 14 - مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و بانوان آرنجها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضای بدن را به یکدیگر بچسبانند. مستحبات دیگر سجده در کتب مفصّل گفته شده است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در سجده چند چیز مستحب است: 1. کسی که ایستاده نماز می خواند بعد از آن که سر از رکوع برداشت، و کاملا ایستاد، و کسی که نشسته نماز می خواند، بعد از آن که کاملا نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2. موقعی که می خواهد به سجده برود، مرد اول دست ها را، و زن اول زانوها را به زمین بگذارد. 3. بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است، بگذارد. 4. در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد، بطوری که سر آنها رو به قبله باشد. 5. در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد، و این دعا را بخواند: یا خَیْرَ الْمَسْئوُلِینَ وَیا خَیْرَ الْمُعْطِینَ ارْزُقْنی وَارْزُقْ عِیالی مِنْ فَضْلِکَ فَإنَّک ذوُ الْفَضْلِ الْعَظِیمْ ای بهترین کسی که از او سؤال می کنند، و ای بهترین عطا کنندگان روزی بده به من و عیال من از فضل خودت، پس بدرستی که تو دارای فضل بزرگی هستی. 6 بعداز سجده بر ران چپ بنشیند، و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد. 7 بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت، تکبیر بگوید. 8 بعد از سجده اول بدنش که آرام گرفت "أسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَاَتوُبُ اِلَیْه" بگوید. 9 سجده را طول بدهد، و در موقع نشستن دست ها را روی ران ها بگذارد. 10 برای رفتن به سجده دوم، در حال آرامی بدن "اللهُ اَکْبَر" بگوید. 11 در سجده ها صلوات بفرستد. 12 در موقع بلند شدن، مرد اول زانوها، و زن اول دست ها را از زمین بردارد. 13 مرد آرنج ها و شکم را به زمین نچسباند، و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارد، و زن آرنج ها و شکم را بر زمین بگذارد، و اعضاء بدن را به یکدیگر بچسباند، و مستحبات دیگر سجده در کتاب های مفصل گفته شده است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در سجده چند چیز مستحب است: 1) کسی که ایستاده نماز می خواند بعد از آنکه سر از رکوع برداشت و کاملاً ایستاد، و کسی که نشسته نماز می خواند بعد از آنکه کاملاً نشست برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2) موقعی که مرد می خواهد به سجده برود، اوّل دستها را و زن اوّل زانوها را به زمین بگذارد. 3) علاوه بر پیشانی، بینی را به مُهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4) در حال سجده انگشتان دست را بهم بچسباند و برابر گوش بگذارد، به طوری که سر انگشتان رو به قبله باشد. 5) در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد، یکی از دعاهای مناسب در سجده این است: یا خَیر المسئوُلینَ وَیا خَیْرَ الْمُعْطینَ اُرزُقْنی وَارْزُقْ عِیالی مِنْ فَضْلِکَ فَاِنَّکَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظیمِ. یعنی: ای بهترین کسی که از او سئوال می کنند و ای بهترین عطا کنندگان، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت، پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی. 6) بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد، (و این را تورّک گویند). 7) بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید. 8) بعد از سجده اوّل بدنش که آرام گرفت اَسْتَغْفِرُاللهَ رَبّی وَاَتُوبُ الیه بگوید. 9) سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد. 10) برای رفتن به سجده دوّم، در حال آرامی بدن (الله اکبر) بگوید. 11)در سجده ها صلوات بفرستد. 12)در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد. 13)مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را به زمین بگذارند و اعضاء بدن را به یکدیگر بچسبانند. و مستحبّات دیگر سجده در کتابهای مفصّل گفته شده است.
- [آیت الله خوئی] در سجده چند چیز مستحب است: 1- کسی که ایستاده نماز میخواند بعد از آن که سر از رکوع برداشت و کاملا ایستاد، و کسی که نشسته نماز میخواند، بعد از آن که کاملا نشست برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2- موقعی که میخواهد به سجده برود، مرد اول دستها را و زن اول زانوها را به زمین بگذارد. 3- بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4- در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد بطوری که سر آنها رو به قبله باشد. 5- در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند: (یا خیر المسؤلین و یا خیر المعطین ارزقنی و ارزق عیالی من فضلک فانک ذو الفضل العظیم)، (یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال میکنند و ای بهترین عطا کنندگان، از فضل خود روزی بده به من و عیال من پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی). 6- بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد. 7- بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید. 8- بعد از سجده اول بدنش که آرام گرفت (استغفر الله ربی و اتوب الیه) بگوید. 9- سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد. 10- برای رفتن به سجده دوم، در حال آرامی بدن (الله اکبر) بگوید. 11- در سجدهها صلوات بفرستد. 12- در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد. 13- مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضای بدن را به یکدیگر بچسبانند و مستحبات دیگر سجده در کتابهای مفصل گفته شده است.